Love’s Ambition 2025
قسمت 24 فصل 1
داستان سریال درباره یک معلم شیمی است که علاوه بر مشکلات میانسالی به مشکل بزرگتری برمی خورد. او متوجه می شود که دارای سرطان ریه است و قرار است به زودی این دنیا را ترک بگوید، او که وضع مالی خوبی ندارد و دارای پسری دارای معلولیت می باشد به این فکر می افتد که باید قبل از مردن زندگی خانواده خود را تامین کند و کمی هم این اخر عمری از یکنواختی زندگی در سنین ۵۰ سالگی فاصله بگیرد…
گویندگان: ناصر طهماسب (والتر)، نصرالله مدقالچی (هنک)، سعید مظفری (گیل)، امیرهوشنگ زند (جسی)، ناصر احمدی (مایک)، افسانه پوستی (اسکایلر)، لیلا کوهسار (ماری)، میثم نیکنام (ساو گودمن)، حسام صادقی نیکو (جونیور)، سبحان اکرامی (توکو)، مهراد میراکبری (اسپوزیتو)، علیرضا مبین (گومی)، شهریار شاکری (کامبو)، علی بهرامی (بجر)، نیما توکلی (پیت)، محسن زرآبادی (رییس پلیس)
باکس دانلود
پخش آنلاین تنها با مرورگر کروم Chrome امکان پذیر است.
زیرنویس فارسی چسبیده بدون حذفیات
زیرنویس فارسی چسبیده بدون حذفیات
دوبله فارسی بدون حذفیات (دو زبانه)
زیرنویس فارسی چسبیده بدون حذفیات
دوبله فارسی بدون حذفیات (دو زبانه)
زیرنویس فارسی چسبیده بدون حذفیات
دوبله فارسی بدون حذفیات (دو زبانه)
زیرنویس فارسی چسبیده بدون حذفیات
دوبله فارسی بدون حذفیات (دو زبانه)
نظر تو چیه؟
واسه ارسال نظر وارد شو یا ثبتنام کن
خطر اسپویل شدید!
اینجا قرار نیست فقط داستان سریال را تعریف کنیم؛ میخواهیم قصه را بشکافیم و بندبندش را روی دایره بریزیم. خلاصه که چیزی از غافلگیری برایتان باقی نمیماند. اگر دوست دارید با ذهن بکر و دستنخورده سریال را ببینید، لطفاً همینجا خواندن را متوقف کنید و پس از تماشای آن بازگردید.
________________________________________
۱. ویترین خوشرنگ در برابر حقیقت عریان
در ویترین چه میبینیم؟ یک معلم شیمی نگونبخت و توسریخور (والتر وایت) که به سرطان مبتلا میشود و برای اینکه خانوادهاش پس از مرگ او در مضیقه قرار نگیرند، مجبور به تولید شیشه میشود. داستانی غمانگیز از فداکاری یک پدر، درست است؟ زهی خیال باطل!
حقیقت عریان این است: والتر وایت همیشه یک هیولای عقدهای و خودبزرگبین بود. سرطان فقط بهانهای بود که قلادهاش را باز کند. این سریال، داستان تبدیل شدن یک آدم خوب به آدم بد نیست؛ داستان بمب ساعتی است که سرانجام ساعتش به صفر میرسد. فلسفهاش نیز در این خلاصه میشود: « من این کار را برای خانوادهام کردم» بزرگترین و کثیفترین دروغی است که یک مرد میتواند به خود بگوید.
۲. جراحی روانشناختی شخصیتها
• والتر وایت / هایزنبرگ (امپراتور حقارت): این بشر کوهی متحرک از «ای کاش»ها و حسرتها بود؛ نابغهای که از شرکت بنیانگذاریشده توسط خودش بیرون انداخته شده بود و حالا ماشین شاگردانش را میشست. سرطان بهترین اتفاق زندگی والتر وایت بود. به او مجوزی داد تا تمام نفرتی را که سالها در وجودش انباشته بود، خالی کند. هایزنبرگ هویت دوم او نبود؛ خودِ واقعیاش بود که از زیر نقاب یک معلم کسلکننده بیرون زد. او عاشق مواد مخدر نبود؛ معتاد «قدرت» بود. معتاد اینکه برای اولین بار در زندگیاش، دیگران از او حساب ببرند.
• جسی پینکمن (کیسه بوکس اخلاقی): جسی قلب این داستان است و والتر مانند یک انگل به این قلب چسبیده بود و خونش را میمکید. جسی جوانی سرکش است که تنها به دنبال اندکی تأیید و محبت میگردد، اما گرفتار یک پدرخواندهٔ روانی (والت) میشود که تا میتواند از او سوءاستفادهٔ عاطفی میکند. هرچه والت بیشتر در کثافت فرومیرود، جسی بیشتر تقلا میکند تا انسان بماند. او وجدان سریال است و به همین دلیل بیش از همه عذاب میکشد.
• اسکایلر وایت (زندانی): اسکایلر نزد گروهی از تماشاگران ناآگاه که با هایزنبرگ همذاتپنداری میکنند، منفورترین شخصیت سریال است. چرا؟ چون او تنها کسی بود که جرئت کرد به امپراتور بگوید: «تو لختی!». او صدای منطق و اخلاق در دنیای دیوانهٔ والت بود. روانشناسیاش، واکنش طبیعی یک انسان نرمال به زندگی کردن با یک دروغگوی هیولاصفت است. او نیز بهتدریج فاسد شد، زیرا وقتی با یک سرطان زندگی میکنی، خودت هم سرطانی میشوی.
۳. مهندسی ذهن: رمزگشایی از نمادها
• مهندسی قابها فیلمبرداری یا (Cinematography): کارگردانان این سریال، بیمارانِ خلاقیت بودند. آن نماهای عجیب از داخل لوله، زیر آب یا از دید یک حشره، برای این بود که به شما بگویند در حال تماشای دنیا از یک زاویهٔ دید غیرعادی و بیمارگونه هستید؛ از دید والتر. بیابان نیز فقط یک لوکیشن زیبا نیست؛ خودِ جهنم است. یک ناکجاآباد بیقانون که والت میتواند در آن خدایی کند.
• سکانسهای پیشدرآمد (Cold Open): این سریال استاد این تکنیک است. صحنهای عجیب و ظاهراً بیربط به شما نشان میدهد (مانند یک خرس عروسکی صورتی در استخر)، شما تمام فصل را در این فکر به سر میبرید که معنای آن چه بود و در پایان، همهچیز مانند یک پازل حل میشود و میفهمید که داستان از ابتدا برایتان اسپویل شده بود. این تکنیک، ذهن شما را مهندسی میکند تا همواره منتظر یک فاجعه باشید.
۴. پیامهای ناخودآگاه
این سریال در گوشتان فریاد میزند که غرور مردانه، از بمب اتم خطرناکتر است. تمام این امپراتوری کثافت، نه برای پول، که برای «ایگو» (Ego) یا نفسِ مردی ساخته شد که نمیتوانست شکست را تحمل کند. به شما میگوید که در وجود هر انسان معمولی و آرامی، یک هایزنبرگ نشسته است که تنها منتظر یک بهانه برای بیرون آمدن است.
۵. رمزگشایی نمادها (Symbolism)
• شلوار خاکی والتر: این شلوار که در اولین قسمت در بیابان جا میماند، نماد زندگی قدیمی و کسالتبار والتر وایت است. او در حال پوستاندازی است و آن هویت توسریخور را برای همیشه همانجا دفن میکند.
• «گل سوسن دره» (Lily of the Valley): این گیاه سمی که والت از آن برای مسموم کردن یک کودک استفاده میکند، نماد خودِ والتر است: از بیرون زیبا و بیخطر به نظر میرسد، اما از درون سمی کشنده است. این نماد نهایت سقوط اخلاقی اوست.
• کاروان (RV): آن وسیلهٔ نقلیهٔ فرسوده فقط یک آزمایشگاه نبود؛ رحم کثیفی بود که هایزنبرگ در آن متولد شد. نمادی از شروع آماتوری و مضحک کاری که بعدها به یک امپراتوری جهنمی تبدیل شد.
۶. اسرار فاششده و تئوریهای کلیدی
راز اصلی؟ دوباره تکرار میکنم: والت هرگز برای خانوادهاش نجنگید؛ او با سرخوردگیهای خودش میجنگید. خانواده تنها یک سپر بلا و توجیهی زیبا برای هیولابازیهایش بود.
تئوری جنجالی این است که نام «والتر وایت» (سفید) و شریک تجاری سابقش «الیوت شوارتز» (سیاه) و شرکتشان «گری متر» (مادهٔ خاکستری)، کل داستان را خلاصه میکند: این سریال، داستان تبدیل شدن یک انسان ظاهراً «سفید» به یک هیولای «سیاه» است که در نهایت در یک دنیای اخلاقیِ «خاکستری» زندگی میکند. «ایستر اِگ» سریال نیز این است که مختصات جغرافیایی که والت پولهایش را در آنجا دفن میکند، در واقع مختصات استودیویی است که سریال در آن فیلمبرداری شده.
۷. کلام آخر (نظر شخصی)
«بریکینگ بد» یک سریال نیست؛ یک تشریح کامل از سرطان روح است. یک جراحی بدون بیحسی روی غرور یک مرد. این اثر یک شاهکار مطلق است، زیرا جرئت کرد شخصیتی اصلی خلق کند که هرچه داستان پیش میرود، شما بیشتر از او متنفر میشوید، اما نمیتوانید چشم از او بردارید. این یک فریب نیست؛ بیرحمانهترین و صادقانهترین درسی است که تلویزیون تا به حال دربارهٔ طبیعت انسان داده است. تماشای آن اتلاف وقت نیست؛ یک دورهٔ فشردهٔ هیولاشناسی است که شخصیت اصلیاش خودِ ما هستیم.
۸. امتیاز نهایی
امتیاز: ★★★★★ (۵ از ۵ ستاره)
دلیل اصلی امتیاز: چون به ما نشان داد که جادهٔ جهنم را با بهترین بهانهها سنگفرش میکنند.
یعنی ادم یه نظراتی رو میبینه شاخ در میاره,جسی پینکمن شد شخصیت اخلاق مدار داستان؟! :))))) این مرتیکه معتاد انگل بی خاصیت عامل نود درصد خرابکاری های کل داستان بود.یه شخص انگل داعم النعشه ی مودی که در کسری از ثانیه وفاداریش از در به دیوار تغییر میکرد.چطور ممکنه واقعا از دید یه نفر چنین حیوانی بشه نماد اخلاق؟! از این ادما توی دنیای واقعی هم زیاد هستن ادمایی که فکر میکنن اصلح ترین و اخلاق مدار ترین و فهمیده ترین ادما خودشون هستن.داعم نقش یه قربانی مورد سو استفاده قرار گرفته رو بازی میکنن در حالی که لجن و کثافت وجودشون رو گرفته و هیچوقت سپاسگذار بابت هیچ چیز نیستن! والتر هیچ چیز به این مردک معتاد بدهکار نبود بارها و بارها اشتباهاتش رو پوشوند خودش رو توی خطر انداخت که این الاغ به راه بیاد اما هر دفعه جسی بهش نارو زد.حتی توی پایانی ترین سکانس سریال باز والتر خودش رو انداخت روش تا گلوله بهش نخوره و باااااااااااااااز در کلام ناباوری اسلحه کشید روش کلیدو برداشت خیلی حق به جانب گازش رو گرفت و رفت :///// .پس یه لطفی کن وقتی مخای نقد بزاری کپی پیست نکن از سایت زومجی اول سریال رو ببین بعد حرف بزن که ادم حرصش نگیره از این حرفای مفت
فیلم خیلی قشنگیه
فقط یکم فصل های وسط کند پیش میره اما در کل قشنگه
بهترین سریال جهان
پایان مزخرف و چرت و بی معنی
نکنه انتظار بند آخر کتاب داستانا رو داشتی؟؟
: «به خوبی و خوشی تا آخر عمر در کنار هم زندگی کردن. قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید »
سریال واقعا خوبیه ولی از اون دسته سریال هاست که در صورت ندیدن یک فصل مثلا 3 یا 2 و.. میتونی از فصل بعدش ببینی… سریال سلیقه ای مثلا از نظر من فصل اول fargo بهتر از اینه یا خود got … از نظر پدربزرک های ما پزشک دهکده از این بهتره … حلاصه سلیقه ای است
هرکس میگوید این شاهکار بهترین شخصیت و سریال جهان است لایک کند و هرکس موافق نیست دیس لایک کند .