Maa 2025
زیرنویس فارسی اضافه شد
جادهی هالو، فیلمی معمایی درام و هیجانانگیز به کارگردانی بابک انوری (Babak Anvari) است. یک زوج تماس تلفنی نگرانکنندهای را نیمهشب از دختر نوجوانشان دریافت میکنند، دختری که بهطور تصادفی با عابری پیاده برخورد کرده است. آنها با عجله سوار ماشین میشوند تا پیش از آنکه افراد دیگری به محل حادثه برسند، خود را به دخترشان برسانند. اما هرچه بیشتر در دل شب پیش میروند، افشاگریهای آشفتهکنندهای رخ میدهد که خانواده را تا مرز فروپاشی پیش میبرد …
دوبله فارسی فیلم جاده هالو
دوبله فیلم نت
باکس دانلود
پخش آنلاین تنها با مرورگر کروم Chrome امکان پذیر است.
دوبله فارسی بدون حذفیات (دو زبانه)
زیرنویس فارسی چسبیده بدون حذفیات
نظر تو چیه؟
واسه ارسال نظر وارد شو یا ثبتنام کن
ویترین داستان:
یه دختر احمق که حامله بوده و مواد زده، زده یکی رو کشته و حالا مامان و باباش دارن با سرعت حلزون میرن جمعش کنن. اما حقیقت پنهان؟ این فیلم یه سیلی محکمه تو صورت «والدین هلیکوپتری» (والدینی که بیش از حد دور بچههاشون میچرخن و مراقبت میکنن). پیام اصلی و بیرحمانه اینه: «گندکاریهای بچهتون نتیجه مستقیم تربیت بزدلانه و دروغهای خودتونه. حالا هم باید تا آخر عمر باهاش زندگی کنید.» این فیلم داره بهت میگه که تلاش برای سرپوش گذاشتن رو حقیقت، فقط یه قبر عمیقتر برات میکنه.
کالبدشکافی شخصیتها:
مدی (رزاماند پایک): این زن یه کوه گناه متحرکه. یه امدادگر که نتونسته تو کارش یکی رو نجات بده و حالا میخواد با نجات دادن دخترش، وجدان کثیفش رو پاک کنه. اون ابزار فیلمه برای نشون دادن اینکه چطور «تخصص» در برابر احساسات مادرانه به زانو درمیاد و تبدیل به یه آشغال بیمصرف میشه. اداهای حرفهایش رو تلفن فقط یه نمایش مسخره برای گول زدن خودشه.
فرانک (متیو ریس): اینم نمونهی کلاسیک «مردِ ضعیف» که فکر میکنه با کنترل کردن همه چیز میتونه قوی به نظر برسه. انگیزهی واقعیش محافظت از دخترش نیست، محافظت از «آبروی خانواده» و تصویر خودش به عنوان یه پدر موفقه. اون اولین کسیه که پیشنهاد لاپوشونی میده چون حقیقت براش سنگینتر از هر مجازات قانونیه. یه بزدل تمامعیار.
آلیس (صدا): این دختر یه هیولاست که خودشون خلقش کردن. یه موجود متوقع و بیمسئولیت که یاد گرفته با یه تلفن، مامان و باباش رو مثل سگ دنبال خودش بکشونه. سازندهها ازش به عنوان آینهای استفاده میکنن تا حماقت و دورویی والدینش رو به صورتشون تف کنه. حتی صداش هم رو اعصابه، چون صدای یه نسله که هیچ مسئولیتی قبول نمیکنه.
شستشوی مغزی و پیامهای ناخودآگاه:
این فیلم داره ایدئولوژی «مسئولیتپذیری» رو با وحشتناکترین روش ممکن تو سرت میکوبه. داره داد میزنه که دروغ و انکار، روح آدم رو میخوره و تبدیل به یه هذیان بیپایان میکنه. فضای بستهی ماشین یه تکنیک روانیه تا تو هم کنار اینا حبس بشی و راه فراری از این حقیقت خفهکننده نداشته باشی. هیچ پیام پنهانی برای خرید محصول یا سبک زندگی نداره. خود پیامش یه پتکه که مستقیم میاد تو صورتت: «با حقیقت روبرو شو، وگرنه دیوانه میشی.»
اسرار فاششده و تئوریها:
راز اصلی که فیلم به طرز زیبایی بهت غالب میکنه اینه که کل قضیه یه بازی ذهنیه. جنجالیترین تئوری همینه که هیچ دختر دیگهای در کار نبوده و این پدر و مادر خودشون بچهشون رو کشتن و حالا برای فرار از این واقعیت هولناک، این نمایش رو برای خودشون اجرا میکنن. جزئیات کلیدی که از چشم خیلیا پنهون میمونه، سرعت غیرمنطقی و پایین ماشین فرانک و مدیه. اونا عجلهای برای رسیدن ندارن، چون ناخودآگاه میدونن که به سمت چه جهنمی میرن. اونا دارن زمان میخرن تا تو دروغ خودشون بیشتر زندگی کنن. تئوری فراطبیعی و جن و پری هم یه راه فرار سادهلوحانهست برای کسایی که نمیخوان با حقیقت روانشناختی و تلخ ماجرا روبرو بشن.
کلام آخر (نظر شخصی):
این فیلم یه شاهکاره. یه فریب خوشساخت نیست، یه حقیقتِ بدساخته که مثل پتک تو سرت میخوره. یه چاقوی جراحی که تا دسته فرو میره تو مفهوم مدرن «خانواده». این فیلم اتلاف وقت نیست، یه جلسهی رواندرمانی وحشتناکه که مجانی گیرت اومده. ارزش دیدن داره؟ اگه جراتشو داری، آره. برو ببین و از اینکه چطور یه فیلم با سه تا بازیگر و یه ماشین، میتونه کل باورهای قشنگت در مورد والدین و فرزندان رو به آتیش بکشه، «لذت» ببر.
حقیقت اینه: این فیلم یه آینه ترکخوردهست که خودِ واقعی ما رو نشون میده.
اینایی که میگن چرت و پرت بود نمیدونم دو نفرن تا اخر اینا هیوی از فیلم نمیدونن فقط نگاه میکنن و چیزی نمیفهمن و میان نظر میدن فیلم پر از نکات بود زمان و باتری گوشی رو هم اگه چک کنن خیلی چیزا دستشون میاد تو جاده ای که میرن جلو یهو راهنمای عقب میاد تو تصویر اینا همه نکته هایی هست که باید بدونی ندونی هیچی نمیفهمی اینکه اول فیلم چرا اونطوری شروع میشه باید خودتو بذاری جای کارگردان تا بهمی این اتفاق که افتاد ختما منظوری داشته که گذاشته
ترسناکترین چیزها، چیزهایی هستند که نمیتوانید ببینید. فیلم بر این مبنا تونست حس تعلیق و تنش و ترس قابل قبولی را به بیننده منتقل کنه ولی پایان بازش خیلی خوب از کار نیومده. پایان میتونه دو روی یک سکه باشه: پایان واقعی و پایان ماورایی.
بازی رزاموند پایک خیلی خوبه و حتا صدای پشت تلفن عالیه اما بدترین چیز جزئیات ماشین و رانندگی است که واقعا احمقانه بود. علیرغم عجله داشتن والدین برای رسیدن اما نهایت سرعت ماشین یک کیلومتر بر ساعته! یعنی بوضوح ماشین روی پرده سبز فیلمبرداری شده و چقدر هم بد اینکار رو کردند. نه خبری از صدای موتور هست نه تعویض دنده و چرخش فرمون و نه حتا تکانهای دستاندازهای جاده (اونم جاده جنگلی)!
شاید اگر پایان باز نبود و پایان مشخص واقعی داشت و جزئیات بیشتری به ببیننده میداد میشد نمره بالاتری داد اما نهایت نمره من ۵ میتونه باشه.
توهین به شعور و وقت بیننده. امتیاز یک هم براش زیاده. چرت محض
اسپویل چرا دکمه ش کار نمیکنه!!!
فیلم ۱:۲۰دقیقه.کل فیلم یه زن و مرد داخل ماشین نشستن یه گوشی جلوشونه و فقط مکالمه.همین. اگه دانلود کردید ۱۰ دقیقه اول و ۱۰ دقیقه آخرش رو ببینید کفایت میکنه.
تمام فیلم تو یه ماشینه واقعا حالم بهم خورد
فیلم خوبی بود. پایانی که برای هر مخاطب تاویل و برداشت خودش رو داره. سخته در یک فضای بسته کار کردن و فیلمساز خوب تونسته از پس ایده اش بر بیاد
سلام و با تشکر از سایت فوق العادتون.
با احترام به نظر همه دوستان از دیدگاه من اصلا ارزش دیدن و وقت گذاشتن رو نداره و فیلم در تمام اوقاتش بیننده رو در هاله ای از ابهام قرار میده و هیچ فراز و فرود درستی نداره.
کارگردانش ایرانیه ؟
بله
ایرانی یا خارجی فیلمش واقعا مزخرف بود!
فقط بازی سرکار خانم قابل قبول بود
وقتی متوجه شدم با 3 بازیگر و 3 لوکیشن بدون بودجه فیلم ساختند اونم ژانر ترسناک انتظاراتم رو آوردم پایین. نقطه قوت این فیلم بنظرم بازی های عالی و به اندازه
فیلم خوبی بود اینکه حداقل کلیشه هارو نداشت برای من که فن فیلم های ترسناک هستم یه چیز جدید بود.
فیلم در عین اینکه می خواست ترسناک عمل کنه و همینطور اون حس تنش رو ایجاد کنه به نظر من موفق بود و دقیقا اون لحظه که به جنازه رسیدن اینو به خوبی نشون میده.
این شکل فیلم ها با داستان دارک و مبهمشون سعی می کنن ذهن رو درگیر کنن
و شما با شخصیت ها همزاد پنداری کنین.
به همین خاطر هستش که دقیقا دوستانی که عشق خون و خونریزی هستن لذت نمی برن.
و در عین حال اون حس دوری از هم و تنهایی ترسناک ترین چیزیه که فیلم به ما انتقال میده که نقطه قوت فیلم محسوب میشه.
به نظرم فیلم خیلی خوبی بود برای پایان چند سناریو هست ولی خودم با یکیشون که نظر یه مخاطب خارجیه بیشتر همنظرم اینجا ترجمه حرفاشو به اضافه ایده های خودمو گذاشتم:
آلیس پس از مشاجره با والدینش در مورد بارداریاش، ماشین پدر را برداشت. او برای مصرف مواد مخدر به جنگل رفت و ماشین وی در گودالی گیر کرد. سراسیمه با والدینش تماس گرفت و والدینش برای نجات او به آنجا رفتند. آنها پس از ورود به پیچ چپ، همانطور که چی پی اس ماشین نشان میداد، به جنگل رسیدند. اما از آنجا که جنگل خیلی انبوه و خیلی تاریک بود، با آلیس تصادف کردند. مادر سعی کرد او را از طریق سی پی آر نجات دهد تا جایی که قفسه سینه آلیس دچار شکستگی شد، اما موفق نشد.
پدر تصمیم گرفت بدن او را از جاده بیرون بکشد (با کشیدن لباسهای آلیس). ذهن آنها، از روی احساس گناه، تصمیم به ریست کردن کلیه وقایع گرفت. آنها یحتمل به خانه برگشتند، خوابیدند و با صدای زنگ بیدار شدند. و اون موقع بود که توهمات مشترک آنها شروع شد. آنها سعی کردند با انجام مجدد کاری که اول اشتباه انجام داده بودند از طریق گوشی مدی، وقایع را تکرار کنند. آنها برگشتند اما این بار مسیر متفاوتی را انتخاب کردند. پدر گفت: «میدانم راه این است». او میدانست که نباید وارد پیچ چپ شود، چون اون بار شکست خوردند.
مدی آلیس رو سی پی آر میکند، چون این کاری بود که او امتحان کرده بود. اون حتی میگه «فکر کردم میتونم نجاتش بدم.» پدر پیشنهاد داد که با کشیدن لباسهایش جسد را از کنار جاده دور کنند، چون قبلاً هم همین کار را کرده بود. وقتی آلیس میگوید صورت «دختر» در حال تغییر است، این نشان میدهد که آنها آلیس رو در قیافه دیگه و آدم دیگه قرار دادهاند تا بتوانند همه چیز را از نو شروع کنند یعنی یه جنازه دیگه تو ذهنشون ساختند.
سرنخهای کمکی داخل فیلم: اگه یادتون باشه آلیس اشاره کرد که حدود ساعت 10 شب آنجا بوده، اما الان حدود ساعت 3 صبح است. اگر شام خورده باشند و او با عصبانیت رفته باشد، برای توالی وقایع زمان زیادی گذشته است، اما اگه توی ذهنشون بخوان وقایعو تکرار کنن و ریست کنن، این مقدار کافی به نظر میرسه. تقریباً جایی که قرار بود به چپ بپیچند، آلیس میگه: «میبینمت… چراغهای جلوی ماشینت را میبینم.» چون این دقیقاً همان زمان قبل از تصادفشون با آلیس هست.
احتمالاً مادره یعنی مدی موقعی که به آلیس زدند، رانندگی میکرده و سعی کرد با آمبولانس تماس بگیره، اما پدر میدانست آلیس مرده و نمیخواست اوضاع بدتر شه. مادر به لحاظ روحی حالش بد بود (افسرده، حتی مواد مخدر «سیتالوپرام» هم مصرف میکرد، همانطور که قبلاً نشان داده شد). پدر حاضر بود این را بپذیرد و بگه که هرگز الکل یا مواد مخدر مصرف نکرده، چون اینطوری حکم سبکتر میشد. سرنخ رانندگی مدی اینجاست که چراغهای راهنمای معکوس روی شیشههایشان منعکس شده است.
پدر از سیگار کشیدن مادر متنفر بود، اما در پایان فیلم، او بود که سیگار میکشید. آنها که قبلاً بارها اونجا اردو زده بودند، کمی در مورد فرهنگ عامهش میدونستند و مغزشان از اون به عنوان یک داستان فرار استفاده کرد.
اینکه اون زن و مرده که تلفنی با مدی و شوهرش صحبت میکردند بازیگراشون همون رزمند پایک و متیو رایس بودن (تیتراژ آخر فیلم چک کنید اسما یکیه) هم نشون میده زن و مرده پشت تلفن همون مدی و شوهرش هستند قبل از ریست کردن که یادآوری کنن بهشون دختره مرده (اولش به کنایه میگن زندست و بعدش میگه هممون داستانهایی میسازیم)
آخرین جمله کارآگاه هم اینه که مگه میشه سرزنششون کرد اینم باز نشون میده که اونا کشتن بچه هه رو و چون دچار توهم شدند میگه نمیشه سرزنششون کرد.
دقیقا منم همین فکر رو می کردم.
و اون قضیه تکرار رو از همون صحنه اول فیلم میشه فهمید
یه سرنخ دیگه هم همین الان پیدا کردم که قشنگ تایید تایید میکنه حرفامو. باتری گوشی مدی اول فیلم که آلیس زنگ میزنه دقت کن چقدر مونده. بعدش که مدی اس ام اس داره میزنه به آلیس که «ببخشید قطع شد دوباره بهم زنگ بزن» نگاه کن چقدر مونده (صفر صفره باتری). واضحه که اون موقع توی بازه ریست کردن وقایع بودند
من فکر میکنم انگار این اتفاق افتاده و اونی که پای تلفن حرف میزد صدای وجدان بود چون اگه دقت کنید مرده بی تفاوت و زنه عذاب داره و و جالب تر از این که در واقع صحنه ها منعکس شده از ذهن ناخودآگاه پدر و مادر است مثل این که گناهی که پدر هست رو در سکوت نشون میده و مادری که دلسوز ولی بی رحمه رو هم همین مادر آلیس که چون آگه دقت کنید وجدان آلیس داره به مادرش میگه چطور اینکارو میکنی و به پدرش که دوس داره گناه اون رو گردن بگیره چون بی تفاوتی اش رو نشون میده و میگه جستش رو پنهان کن هم با پذیرفتن اینکه پدر گردن بگیره و در نهایت میشه گفت جنگل واقعا اسرار آمیزه چون سرزنش های پدر و مادر با کنترل و تهدید شروع میشه اونم میگه منم میخوام قربونی ات کنم به خاطر توجیهاتی عالیه و این جور فیلم ها پایان باز دارن جالبه
چقدر خوب و کامل بود دمت گرم من فیلمو دوست داشتم الان که کامل داستانو فهمیدم بنظرم خیلی خفن بوده
اینکه فیلم خیلی ارزون قیمتی بود مشخصه و طبیعیه. اما روایت داستان خیلی جالب پیش میرفت تا اینکه یهو میبینی فیلم ترکیبی از سم او یک فرشته بود با from هست. نطرات سایتهای خارجی رو هم خوندم که ببینم بلخره آخره این فیلم چیشد و جریان چیه، دیدم خارجی ها هم همه منگ و عصبی هستن و دو شه نفر از اونا که تهه کافه تنها میشینن و ادای خاص و متفاوت بودن رو درمیارن میگن واوووو عجب فیلمی بود. والا الان خودمم نمیدونم بلخره فیلم خوبی بود یا نه. ۸۰ دقیقه زمان فیلمه و یه مسیر ۴۰ دقیقه ای. بقیشو از رائفی پور بپرسید شب خوش بای
عالی لذت بردم.
حوصله سر بر.
جالب نبود. فقط خانومها داخل فیلم یکسره جیغ و داد علکی میکنند. فیلم سردرد آور
چرت و پرت محض ، نبینین
این چه سمی بود -_-
سلام.فیلم تو مدیا،به اندازه یه دنیا ممنونم ازتون.تنتون سالم و دلتون شاد باشه عزیزانم.محبت میکنید.قدردانم از ته دلم
خوب نیست پیشنهاد نمیشه
فیلم اعصاب خورد کنی بود . صحنه ترسناک هم نداشت . وقتی به آخر فیلم میرسی با خودت میگی حیف حجمی که حروم این شد
وقتی کارگردان هستی و برای ساختن فیلم، 20 هزار دلار بیشتر نداری و باید ماشینی که تصادف کرده، حتی شیشه خمش هم نشکنه. فیلم چرند و احمقانه ای بود و فاقد ظرفیت برای نقد شدن.