بازیگران
کارگردان
باکس دانلود
پخش آنلاین تنها با مرورگر کروم Chrome امکان پذیر است.
زیرنویس فارسی چسبیده بدون حذفیات
سریالهای پیشنهادی
دیدگاه کاربران
1 دیدگاه
نظر تو چیه؟
واسه ارسال نظر وارد شو یا ثبتنام کن
کُشتن ایمان، فیلمی اکشن وسترن درام معمایی و هیجانانگیز به کارگردانی ند کراولی (Ned Crowley) است. در تابستان سال 1859 در آریزونا، یک پزشک تنها با اکراه موافقت میکند که یک برده تازه آزاد شده و دختر مرموز سفیدپوستش را در یک سفر پنج روزه در غرب خونین برای یافتن شفادهنده ایمان همراهی کند. زن باور دارد که دخترش تسخیر شده است، اما پزشک معتقد است که او تنها به بیماری مبتلاست. به هر حال، واقعیت این است که هر موجود زندهای که دختر با آن تماس پیدا میکند، به شکلی مرموز میمیرد …
باکس دانلود
پخش آنلاین تنها با مرورگر کروم Chrome امکان پذیر است.
زیرنویس فارسی چسبیده بدون حذفیات
نظر تو چیه؟
واسه ارسال نظر وارد شو یا ثبتنام کن
خطر اسپویل شدید!
اینجا قرار نیست فقط داستان فیلم را تعریف کنیم؛ میخواهیم قصه را بشکافیم و بندبندش را روی دایره بریزیم. خلاصه که چیزی از غافلگیری برایتان باقی نمیماند. اگر دوست دارید با ذهن بکر و دستنخورده این اثر را ببینید، لطفاً همینجا خواندن را متوقف کنید و پس از تماشای آن بازگردید.
________________________________________
۱. ویترین خوشرنگ در برابر حقیقت عریان
داستان ظاهری: یک پزشک بیوه، زنی سیاهپوست و آزادشده و دختر بیمارش را در غرب وحشی همراهی میکند تا نزد یک شفادهنده بروند.
داستان واقعی: این فیلم، مرثیهای است بیرحمانه برای مرگِ «باور» در دنیایی که علم، پاسخی برای هیچیک از دردهای واقعی ما ندارد. این اثر، یک وسترن ترسناک نیست؛ کالبدشکافی روانِ جمعی است که میان خرافاتِ تسلیبخش و منطقِ پوچگرا گرفتار آمده. «کشتن ایمان» داستان یک سفر جغرافیایی نیست؛ داستان فروپاشی آخرین سنگرهای معنا در وجود انسان است.
۲. جراحی روانشناختی شخصیتها
• پزشک (عقلِ مُرده): این مرد، نمایندهٔ علم و منطق مدرن است. اما به او بنگرید: همسرش مرده و علم نتوانسته او را نجات دهد. اکنون در سرزمینی بیقانون، در تلاش برای درمان «بیماری»ای است که علم برایش توضیحی ندارد. او به «ایمان» شلیک میکند، زیرا ایمان تنها چیزی است که پوچی و شکست خودش را چون آینه به چهرهاش میکوبد. او به دنبال درمان دختربچه نیست؛ به دنبال کشتن آخرین جرقهٔ امیدی است که به او یادآوری میکند چقدر ضعیف و نادان است.
• مادر (ایمانِ زخمی): این زن از بردهداری (یکی از وحشیانهترین محصولات دنیای منطقی و «متمدن») گریخته است. جامعه و انسان به او خیانت کردهاند و اکنون تنها پناهگاهش، دنیای ماوراءالطبیعه است. او به جن و تسخیر باور دارد، زیرا باور به یک نیروی شیطانی خارجی، قابلتحملتر از پذیرش این حقیقت است که دنیا ذاتاً بیرحم و بیمعناست و دخترش بیدلیل زجر میکشد. ایمان او یک انتخاب لوکس نیست؛ تنها زرهٔ باقیمانده در برابر جنون مطلق است.
• دختربچه (حقیقتِ کُشنده): این کودک، خودِ حقیقت است. لمس او میکُشد. چرا؟ چون او تجسم فیزیکی ترومای نسلهاست؛ نفرین بردهداری، ریاکاری مذهب و خشونت ذاتی انسان. هر چیزی را که لمس میکند میمیرد، زیرا هر ایدئولوژی و باوری (طبیعت، انسان، حیوان) وقتی با حقیقت عریان و بیرحم تاریخ روبهرو شود، از هم میپاشد. او یک بیمار نیست؛ سلاحی بیولوژیکی است که تاریخ آن را ساخته.
۳. مهندسی ذهن و رمزگشایی نمادها
• پیامهای ناخودآگاه: این فیلم به ذهن شما تزریق میکند که جنگ واقعی میان خوب و بد نیست؛ میان دو نوع ناامیدی است: ناامیدیای که به آسمان چنگ میزند (مادر) و ناامیدیای که به زمین و منطق زمینی چنگ میزند (پزشک)؛ و در نهایت، هر دو به یک اندازه ویرانگرند. فیلم بهطور نامرئی این ایده را میفروشد که در دنیای مدرن، هر نوع باور مطلق، چه علمی و چه مذهبی، نوعی خودکشی است.
• رمزگشایی نمادها (Symbolism):
o غرب وحشی (The Wild West): اینجا یک مکان جغرافیایی نیست؛ یک برزخ است. فضایی خالی از قانون، خدا و معنا که شخصیتها در آن رها شدهاند تا به جان هم بیفتند. غرب وحشی، ضمیر ناخودآگاه آمریکاست؛ جایی که رؤیاها و کابوسها با هم میجنگند.
o لمس مرگبار دختر (The Lethal Touch): این استعارهای از «دانایی» است. در داستانهای کهن، دست یافتن به دانش ممنوعه همواره هزینه داشته است. این دختر، دانش نسلهای پیشین خود را به دوش میکشد؛ دانش بردهداری، درد، از دست دادن. لمس او هر چیز زندهای را میکشد، زیرا زندگی بر پایهٔ نوعی «نادانی خوشبینانه» بنا شده و حقیقت محض، آن را نابود میکند.
o شفادهنده (The Faith Healer): او نقطهٔ اوج ریاکاری یا شاید آخرین امید واقعی است. او نمایندهٔ یک سیستم باور است که هم میتواند فریب باشد و هم درمان. رویارویی با او، لحظهٔ انفجار فیلم است: آیا ایمان، حتی اگر دروغ باشد، میتواند ما را نجات دهد؟
۴. اسرار فاششده و تئوریهای کلیدی
بسیاری از بینندگان گمان میکنند این یک فیلم جنگیری در فضای وسترن است؛ اما حقیقت پنهان (ایستر اِگ) فیلم این است که هیچ عنصر ماوراء طبیعی در آن وجود ندارد.
تئوری کلیدی: «بیماری» دختر، یک پدیدهٔ روانتنی (Psychosomatic) – بیماری جسمی با ریشهٔ روانی در مقیاسی مرگبار است. او بهخاطر ترومای شدید مادرش در دوران بارداری (احتمالاً تجاوز یا خشونتی که به تولدش گره خورده)، نوعی سیستم دفاعی ناخودآگاه را توسعه داده است که هر تهدید یا موجود زندهای را با آزاد کردن نوعی سم یا شوک الکتریکی از بین میبرد. لمس او نمادی از انتقال تروماست؛ او درد خود و مادرش را به دنیا «منتقل» میکند. پزشک در نهایت این را نمیفهمد، زیرا در کتابهای علمی به دنبال پاسخ میگردد، درحالیکه پاسخ در تاریخچهٔ روانی و درد شخصیتها نوشته شده است. فیلم به ما میگوید بزرگترین هیولاها آنهایی نیستند که از جهنم میآیند، بلکه آنهایی هستند که ما انسانها در روان یکدیگر خلق میکنیم.
۵. کلام آخر (نظر شخصی)
این فیلم، سیلی محکمی به صورت مخاطبی است که به دنبال پاسخهای ساده و بستهبندیشده میگردد. «کشتن ایمان» یک فیلم ترسناک نیست؛ خودِ ترس است؛ ترس از اینکه بفهمی نه علم میتواند روحت را نجات دهد و نه ایمان میتواند جسمت را. این یک شاهکار کثیف، تلخ و ضروری است که پس از پایان، تا هفتهها رهایت نمیکند و مجبورت میسازد از خود بپرسی: اگر مجبور شوی میان یک دروغ آرامشبخش و یک حقیقت ویرانگر یکی را برگزینی، کدام را انتخاب میکنی؟
۶. امتیاز نهایی
امتیاز: ★★★★☆ (۴ از ۵ ستاره)
دلیل اصلی امتیاز: زیرا جرئت میکند بهجای ترساندن ما با هیولاها، ما را با پوچیِ هولناکِ درون خودمان روبهرو کند.